آخر این هفته بناست مراسم نوروزبل سال 1584 گیلانی برگزار شود. این چهارمین سالیست که این مراسم به همت اهالی فرهنگ گیلان بار دیگر احیا شده است. اطلاعات چندانی از این جشن نتوانستم بیابم اما در برخی منابع* مقالاتی چاپ شده بودند که شاید بتواند پیش زمینه ای از این جشن در اختیار بگذارد. امسال اولین باریست که در این جشن شرکت خواهم کرد و از این بابت بسیار هیجان زده ام. تلاش میکنم گزارشی از این مراسم را در اختیار دوستان قرار دهم.
گاهشماری رایج، میان مردم گیلکزبان کوهستانهای گیلان و غرب مازندران، از بن و ریشه وابسته به گاهشماری باستانی ایرانی (یزدگردی قدیم) بودهاست و سالشماری یزدگردی قدیم، بنابر روایات ایرانی و همچنین براساس محاسبات نجومی، کهنترین سالشمار ایرانی محسوب میشود. گاهشماری باستانی گیلکی، از دوران کهن تا زمان انتخاب یک روز کبیسه با نام ویشک و نگه داشتن آن، گاهشمار مورد استفاده مردم و حاکمان این منطقه بوده و سالی «گردان» محسوب میشد. یعنی آغاز سال آن که در ابتدای اعتدال بهاری قرار داشت، در هر ۱۳۱۵۰۶۸/۴ سال، یک روز از مبداء (اعتدال بهاری) فاصله میگرفت. این چرخش تا ۹۲۹ سال ادامه داشت و سرِ سال، ۲۲۵ روز از مبداء فاصله گرفت و به نیمه تابستان و زمان خرمن و برداشت فراوردههای کشاورزی و دامی رسید. این هنگام مناسبترین زمان برای پرداخت مالیات و خراج به حاکمان بود. از این روی با انتخاب یک روز کبیسه به نگاهداشت سال مبادرت ورزیدند و انجام این کار، نخستین تجربه و اقدام در انتخاب سال و مبداء خراجی در گاهشماریهای ایرانی است. با توجه به آنچه که گفته شد، مردم دیلمان، وقتی که سر ِ سال (آغاز سال) باستانی به نیمههای تابستان رسیده بود، با انتخاب یک روز کبیسه در هر چهار سال با نام «ویشَک» سال را در همان جا که بود نگاه داشتند. و زمان این اقدام، مبداء جدید سالشماری گیلکی گشت. که این مبداء دقیقا برابر است با: روز دوشنبه، هرمزد روز (اولین روز) از سال ۵۴۵۴ باستانی (یزدگردی قدیم) و ۷۱۰۸۲ روز پیش از مبداء شمسی هجری.
مراسم آغاز سال جدید (نوروزِبل) به طور متغیر، وابسته به محل برگزاری و نحوه قرار دادن پنج روز کبیسه، بین سیزدهم تا هفدهم مرداد ماه برگزار میشد. اما طبق محاسبات علمی آقای نصرااله هومند در کتاب «گاهشماری باستانی مردمان گیلان و مازندران» روز دقیق آغاز سال گیلکی همان ۱۷ مرداد ماه سال هجری شمسی است.
مبداء سالشماری گیلکی، تاریخی است که مردم کوهستانها با انتخاب و اجرای یک روز کبیسه به نام ویشَک آغاز سال را در همان جایی که قرار داشت، ثابت نگاه داشتند. نکته مثبت در این واقعیت این است که، مبداء تاریخی این مردم، نه یک رخداد سیاسی، یا مذهبی، که یک رخداد کاملا علمی و البته مردمی است. زیرا آنگونه که گفته شد، دلیل اصلیاش، راحتی مردم کشاورز و دامدار و صنعتگر در دادن خراج و مالیات سالیانه بودهاست. بنابراین، این مبداء، متعلق به اندیشه یا مذهب یا تفکر سیاسی خاصی نبوده و تنها بر پایه مناسبات تولید به وجود آمده و میتواند مورد وفاق تمام گیلکان، از هر اندیشه و مذهبی قرار گیرد. نکته مهم دیگر این است که نوروزی که در اعتدال بهاری توسط تمام کشورهای منطقه نوروز جشن گرفته میشود، با نوروزِبل گیلکی که آغاز سال گیلکی است تفاوت داشته و این دو، دارای دو هویت متفاوتاند. اولی، جشن طبیعت و اعتدال بهاری و ریشه در اساطیر آریایی ایران دارد و دومی، جشنی برای آغاز سال گیلکی است که ریشه در فرهنگ و باور کهن اقوام بومی منطقه و بعدتر، مناسبات تولیدی منطقه جنوبی دریای کاسپین دارد. در تمام طول تاریخ مناطق گیلکنشین، کوهنشینان گیلک، هم نوروز را جشن میگرفتند و هم در میانه تابستان، نوروزِبل را برمیافروختند. و این نشان دهنده استقلال هویت این دو جشن از هم، در تفکر گیلک است.
*گنجنامه ولایت بیهپیش، دفتر نخست. علی بالایی لنگرودی. رشت. ناشر: مولف. ۱۳۷۰.
فرهنگ گیل و دیلم. محمود پاینده لنگرودی. تهران. امیرکبیر. ۱۳۷۵.
نوروز گیلانی. عبدالرحمن عمادی. فصلنامهٔ فرهنگ و مردم، سال اول، شماره ۳ و۴. پاییز و زمستان ۱۳۸۱.
گاهشماری گیلان. محمدولی مظفری. گیلاننامه، جلد دوم. رشت: طاعتی.
فرهنگ گیل و دیلم. محمود پاینده لنگرودی. تهران. امیرکبیر. ۱۳۷۵.
نوروز گیلانی. عبدالرحمن عمادی. فصلنامهٔ فرهنگ و مردم، سال اول، شماره ۳ و۴. پاییز و زمستان ۱۳۸۱.
گاهشماری گیلان. محمدولی مظفری. گیلاننامه، جلد دوم. رشت: طاعتی.
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذف