۱۳۸۸ مهر ۷, سه‌شنبه

جوانان تاتری

مدتي بود به سبب مشغله ي كاري و ماه رمضان و مسافرت و امثالهم مجال ديدن تاتر را نداشتم و تنها خودم را با خواندن چند اثر و گهگاه ديدن تله تاتر هاي شبكه چهار آرام مي كردم. آخرين كاري هم كه ديده بودم « درد بودن » به نويسندگي و كارگرداني فاطمه ي اميري بود كه زياد به دلم ننشست
اين هفته اما فرصتي دست داد تا چند كار اجرا شده در اصفهان را ببينم. هرچند كه تمام كارها مربوط به حوزه ي دفاع مقدس بود اما ديدن جوان هايي كه مي خواستند به هر نحو جايي براي خود در بين جماعت تاتري باز كنند بسيار برايم بسيار جذاب بود. جوانهايي كه اين فرصت را غنيمت دانسته بودند تا ايده هاي نمايشي خود را عرضه كنند و در اين بلبشوي هنرهاي نمايشي از حمايت چند ارگان براي تهيه ي سالن تمرين و وقت اجرا استفاده كنند

دلم خيلي براي صحنه تنگ شده است و دوست دارم يك بار ديگر استرس قبل از افتادن پرده را تجربه كنم. سال گذشته تاتري را تمرين مي كرديم كه فرصت اجرا نيافت و امسال هم تا كنون كاري نكرده ام
دوست داشتم که آنقدر زمان داشتم تا می توانستم با خیال راحت به تاتر بپردازم و لااقل اگر سواد و تجربه ی کافی برای مطرح شدن ندارم بت دیدن کارهای خوب بیاموزم و با تمرین و مطالعه پیشرفت کنم
حیف

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر